ملکه میمره بدون اینکه چیزی رو به امپراتور بگه ، گیوم وقتی به قصر ملکه میاد تا دسته گلی رو که درست کرده بهش بده از مادرش میشنوه که ملکه مرده و خیلی ناراحت میشه.به هر حال مراسم ملکه برگزار میشه.جانگ هی جائه به افرادش دستور میده که جادوگر رو یه جای امن مخفی کنن و اونها هم همین کار رو میکنن در حالی که چان سو وافرادش دارن اونارو تعقیب میکنن.
یک رابطه صمیمی بین ولیعهد و گیوم شکل میگیره تا جایی که ولیعهد به گیوم اجازه میده اونو برادر صدا کنه و حتی بهش آموزش خطاطی هم میده ، ولی مادر ولیعهد بهش میگه که بانو چوی داره ازش استفاده میکنه که حق تورو بگیره.
این رابطه صمیمی تر هم میشه وگیوم هرروز خطاط زبردست تری میشه.
در قصر همه ی وزرا (حتی جانگ مویول که تصمیم گرفته از بانو جانگ حمایت کنه) میگن که باید بانو جانگ ملکه بشه.
اما امپراتور آخرین حرفای ملکه رو یادش میاد که میگفت باید بانو چوی ملکه بشه.امپراتور فشار زیادی رو تحمل میکنه.
ولیعهد که به بیماری خودش شک کرده با یه نقشه گیوم رو به داروخانه میفرسته تا ببینه براش چه داروهایی میارن و وقتی از قضیه باخبر میشه ، به گیوم میگه قول بده این موضوع رو به هیچکس نگی و وگیوم هم قول میده.
امپراتور تصمیم میگیره دونگ یی رو ملکه کنه ولی برای این کار باید اول مقام بانو ی اشرافی رو بهش میداد ، به همین خاطر این حکم رو بطور پنهانی صادر میکنه.جانگ مویول وقتی باخبر میشه دونگ یی قراره ملکه بشه ، پرستاری رو که مخفی کرده بود به فرمانده سئو میده.
دونگ یی با مدارکی که علیه خیانت جدید بانو جانگ و خونواش پیدا کزده بود(جادوی سیاه و خنجر هی جائه) به دیدن ملکه میره.اون میگه من برای حفاظت از بچم قصد دارم یه فرصت دیگه به هممون بدم و....پایان قسمت 50 از 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
